پول چیست؟
پول چیست؟، اینکه بخواهیم به طور دقیق مفهوم پول را توضیح دهیم، مقداری مشکل است. در واقع با مدرن تر شدن اقتصاد، تعریف دقیقی از مفهوم پول وجود ندارد و در نتیجه به جای اینکه پول را تعریف کنیم، بهتر است کارکردهای پول را توضیح دهیم.
با تعمق در متون اقتصادی میتوان دریافت که پول تعریفهای گوناگونی در این حوزه ارائه شده است. در یک چهارچوب کلی، میتوان همه تعریفها را در چهار مورد مشخص زیر تقسیمبندی کرد:
- تعریف قانونی
- تعریف بر مبنای مصادیق آن
- تعریف با معیار مقبولیت عامه آن برای وسیله مبادله شدن
- تعریف بر مبنای وظیفه آن
تعریف قانونی پول چیست؟
براساس این تعریف، پول چیزی است که “قانون” آن را معین کرده و به دلیل پشتوانه قانونی، مقبولیت عام یافته است و بر این اساس فرد طلبکار نمیتواند از قبول آنچه قانون معین کرده، برای تصفیه طلب خودسر باز زند. در عمل اشکالاتی بر این تعریف وارد شده است و درواقع بنا به اهمیتی که مقبولیت عملی یک چیز در جامعه برای ایفای نقش مؤثر در مقایسه با جنبه حقوقی آن در اقتصاد دارد، این تعریف چندان مورد استقبال قرار نگرفت. تعریف قانونی و حقوقی، اولاً، قادر به تبیین آنچه نقش اصلی را بازی میکند نیست و ثانیاً نیازمند اتکا به یک رابطه اعتباری برای مشخص کردن چیزی به عنوان پول است و نمیتواند مبانی نظری و تئوریک لازم را برای درک ارائه نماید.
تعریف بر مبنای مصادیق آن
طبق این مبنا، پول چیزی است که در عمل استفاده میشود و از مصادیق آن است. در این خصوص، باید توجه داشت که اصولاً شناخت مصادیق و تحول آنها در طی زمان (با توجه به دگرگونیهایی که در سیستمهای پولی، مالی و بانکی ایجاد میشود) بسیار ضروری است؛ به عبارت دیگر، تعریف بر مبنای مصادیق آن با توجه به تحولات و نوآوریهای بسیار زیاد در این زمینه و تعداد بسیار متنوعی از داراییهای مالی، مستلزم بازنگری مداوم است؛ بنابراین، تعریف به مصادیق را نمیتوان تعریف درستی تلقی کرد، و مشکل تعریف قانونی اینجا هم صادق است. بدین ترتیب، تعریف به مصادیق، مبنای نظری کافی و جامعی برای ارائه برداشت صحیح به دست نمیدهد.
تعریف با معیار مقبولیت عامه آن برای وسیله مبادله شدن
بر مبنای این تعریف، پول آن چیزی است که عامه مردم آن را به عنوان وسیله مبادله قبول دارند. اشکال اساسی وارد بر این تعریف آن است که در این مبنا تنها به یکی از وظایف، یعنی «وسیله مبادله» اشاره شده است. چنانچه در ادامه توضیح داده میشود، وظایف دیگری نیز وجود دارد که در این تعریف نادیده گرفته شده است.
تعرف بر مبنای وظایف آن
با توجه به اشکالات وارد بر سه مبنای فوق، برخی از اقتصاددانان عقیده دارند که تعریف مناسب، تنها از طریق شناخت “وظایف” میسر است. طبق این تعریف، سه وظیفه اصلی مشخص شده است: وسیله مبادله، واحد شمارش و ذخیره ارزش که هر یک از آنها جداگانه بررسی میشود.
به عنوان وسیله مبادله
پول ارزش مبادلهای خلق میکند و مبین ارزش مبادلهای به طور مطلق است؛ بنابراین، میتواند به عنوان وسیله مبادله به کار رود که اگر ارزش مبادلهای بالفعل نداشت، نمیتوانست وسیله مبادله نیز باشد. وسیله فاقد “ارزش” نمیتواند نقش وسیله بودن را بازی کند، اینکه کسی در مقابل دریافت وسیله مبادله خاصی، حاضر به واگذاری کالایی به دیگری میشود، بدین علت است که میداند این وسیله، “ارزش مبادلهای” را با خود حمل میکند، او میتواند آن را تصاحب کند و پول نیز از آن رو که واجد ارزش مبادلهای است، به عنوان وسیله مبادله پذیرفته شده است.
به عنوان واحد شمارش و یا معیاری برای سنجش ارزش
پول به عنوان واحد شمارش عمل میکند، زیرا ارزش کالاها و خدمات را به طور مرسوم برحسب واحدهای پولی اندازهگیری و بیان میکند که به آن قیمت کالا گفته میشود. با این عمل اولاً چون قیمتها قابل مقایسه با یکدیگر هستند عمل مبادله آسان میگردد؛ زیرا اقلام با واحد مشترک بیان میشوند که قابل جمع هستند. پول به عنوان واحد سنجش ارزش کالاها و خدمات برخلاف واحدهای دیگر مانند کیلوگرم، لیتر، و متر ثابت نیست و در صورت افزایش قیمتها قدرت خرید آن کم میشود.
ذخیره ارزش
بهرغم اینکه پول در زمان حال قدرت خرید را برای فرد ایجاد میکند، برای مخارج آتی نیز به صاحبش امکان و توانایی خرید میدهد؛ بنابراین، صاحباش میتواند آن را برای مخارج آتی و هزینههای پیشبینی نشده “ذخیره” نماید. پیشبینی قیمتهای آتی توسط دارنده آن، مقدار پول و یا کالا را به عنوان ذخیره ارزش تعیین مینماید. اگر پیشبینی شود که قیمتها در حال افزایش هستند، کالا به صورت ذخیره ارزش به کار گرفته میشود و بالعکس اگر قیمتها در حال کاهش باشند میل به نگهداری پول به عنوان وسیله ذخیره ارزش افزایش مییابد. تصمیم افراد در این مورد میتواند بر سرعت گردش پول در جامعه، قدرت خرید، درآمد، قیمت، اشتغال، محصول و غیره اثر بگذارد.
تفاوت
تفاوت پول و سایر کالاها برای ذخیره ارزش در این است که بهرغم حفظ ارزش مبادلهای میتواند “ارزش” ذخیره نماید. ممکن است کالاهایی از قبیل زمین، خانه و دیگر داراییها حتی در شرایط تورمی بهتر از آن حفظ ذخیره ارزش نمایند، اما از قدرت “نقدینگی“ در شرایط ضروری و خاصیت وسیله مبادله بودن برخوردار نمیباشند؛ بنابراین، پول با داشتن و حفظ ارزش مبادلهای، ذخیره ارزش نیز میکند چون ارزش مبادلهای در هر زمان همراهاش است فرد با ذخیره آن، یک ارزش مبادلهای خالص را ذخیره میکند. منافعی که با این کار عاید فرد میشود، عبارت است از اینکه اولاً، فرد از زیانهای ذخیره ارزش مصرفی، مانند فاسد شدن، تلف شدن و یا استهلاک کالاها مصون میماند ثانیاً، فرد نمیداند در آینده به چه چیزی نیاز پیدا خواهد کرد که همان را ذخیره نماید. اگر او کالایی را ذخیره کند، این کالا ارزش مبادلهای کلی همانند پول در مقابل همه کالاها را نخواهد داشت، ولی با ذخیره آن ارزش مبادلهای کلی را (که توانایی تبدیل شدن به هر کالایی را دارد) مالک خواهد شد. البته ممکن است در مواد استثنایی فرد از نفس ذخیره کردن لذت ببرد، ولی باید توجه داشت در اینجا هم درواقع آن ارزش مبادلهای کلی نهفته است که توسط فرد مورد رغبت قرارگرفته و از آن لذت میبرد.
مفهوم ذخیره ارزش و کنز
نکته شایان ذکر آنکه بین دو مفهوم «ذخیره ارزش بودن» و «کنز» تفاوت زیادی وجود دارد. مراد از ذخیره ارزش بودن این است که اگر کسی بخواهد ارزش مبادلهای را ذخیره و نگهداری کند، آن را به صورت پول نگه میدارد و در اسلام هیچ منعی در این زمینه وجود ندارد، اما کنز که در اسلام مورد نهی قرارگرفته، به معنای راکد نگهداشتن و خارج کردن آن از مبادله در حد بیش از نصاب و به مدت یک سال تمام است. در این مورد نیز اولاً، راکد نگهداشتن پول غیر از طلا و نقره ازنظر فقهای شیعه مشمول زکات نمیشود؛ ثانیاً، راکد نگهداشتن پول و طلا و نقره به مقدار کمتر از حدنصاب نیز آن را مشمول زکات نمیسازد؛ ثالثاً، خارج ساختن از گردش مبادلات حتی اگر بیش از حدنصاب باشد امری جایز است و تنها زکات آن باید پرداخت شود؛ بنابراین، ذخیره ارزش بودن، غیر از کنز کردن و راکد نگهداشتن آن است. علاوه بر این، راکد نگهداشتن هم به طور مطلق، امری غیرمجاز نیست، در این صورت حتی اگر پذیرفته شود که لازمه ذخیره ارزش بودن، کنز کردن است، نمیتوان گفت در اقتصاد اسلامی، پول این وظیفه را ندارد.
همزمان با معرفی پول به جامعه انتظار میرفت که وسیله مبادله، واحد سنجش ارزش و وسیله ذخیره ارزش شود. این سه خصلت یا مشخصه، همراه با آن بوده و تنها با این سه خصلت میتوان آن را شناخت.
کارکردهای پول، پول چیست؟
پول به صورت کلی، سه کارکرد اساسی دارد:
- واسطه مبادله
- ذخیره ارزش
- واحد شمارش
الف) واسطه مبادله
پول چیزی است که به عنوان واسطه در مبادلات بین افراد جامعه استفاده میشود. یعنی یک دامدار برای خرید کفش، دیگر نیازی نیست که یک دور طولانی بزند تا کالای مورد نظر کفاش را با گوسفندش معاوضه کند و بعد آن را با کفش مبادله کند. با کشف پول، دامدار گوسفند خود را میفروشد و با پول آن کفش میخرد.
مهمترین نکته درباره کارکرد پول این است که افراد جامعه باید یک شی را به عنوان واسطه مبادلات بپذیرند. مثلا یکی از نکاتی که باعث شد بیت کوین بتواند در بازارهای جهانی جا باز کند، همین اقبال و پذیرش عمومی در استفاده از آن به عنوان واسطه مبادلات بود.
ب) ذخیره ارزش
پول را میتوانیم به عنوان یک شی ارزشمند برای مدتی نگهداری کنیم و بعد در صورت نیاز از آن استفاده کنیم. کالاهای زیادی این خاصیت را دارند که میتوانیم با خرید و نگهداری از آن ها، ارزشی را ذخیره کنیم. ممکن است کالاهای سرمایه ای و بادوام، نقش پول را در این مورد بازی کنند اما پول عام ترین و ساده ترین وسیله برای ذخیره ارزش است.
ج) واحد شمارش
پول واحد شمارش است و برای مقایسه ارزش نسبی کالا استفاده میشود.
هر چیزی که بتواند این سه نقش را بازی کند، میتواند به عنوان پول استفاده شود. اما در کنار این سه نقش، هر چیزی که بخواهد نقش پول را بین مردم ایفا کند، نیازمند آن است که شرایط زیر را هم داشته باشد:
۱٫سبک باشد و امکان جا به جایی مقدار زیادی از آن به راحتی فراهم باشد.
فرض کنید شما ۱ میلیون سکه آهنی (به ارزش جمعا ۱ میلیون تومان) در اختیار دارید، حمل ۲۰ برگه اسکناس ۵۰ هزارتومانی راحت تر خواهد بود یا ۱ میلیون سکه؟
در واقع به دلیل سنگینی و سخت بودن جا به جایی بود که با افزایش جمعیت، انسان ها به جای استفاده از سکه، به اسکناس ها روی آوردند.
۲٫بادوام باشد و به سادگی از بین نرود.
فرض کنید که در جوامع بدوی که از صدف به عنوان پول استفاده میکردند، زندگی میکردید. اگر کیسه پولتان روی یک سطح سخت می افتاد احتمالا بخش زیادی از پول شما بخاطر این ضربه نابود میشد.
۳٫توافق جمعی درباره ارزش آن وجود داشته باشد.
در جوامع مدرن، توافق جمعی با استفاده از وضع قوانین صورت میگیرد. یعنی مثلا آمریکا قانون وضع میکند که واحد پول کشور ما دلار است و مردم باید طبق قانون این واحد پول را بپذیرند.
تاریخچه مبادلات
معامله پایاپای
در کنار نیازهای مختلف فردی و اجتماعی، مردم نیاز به مبادله نیز دارند. به طور معمول کمیت تولیدات انسان بیش از نیاز او است، و تنوع تولیداتش نیز به اندازه تنوع نیازهای او نیست، لذا برای رفع نیازهای متعددش، با به کارگیری مازاد تولیداتش اقدام به مبادله میکند. مبادلات در آغاز به صورت مستقیم و کالا به کالا در اقتصاد پایاپای انجام میشده است. در این اقتصاد، آنچه مورد رغبت و تقاضا واقع میشد و ارزش مصرفی آن را تعیین میکرد، همان خصوصیات “مصرفی” کالا بود و این عامل سبب میشد کالا مورد مبادله قرار گیرد. لذا معامله پایاپای شکل گرفت. در ابتدا مردم برای به دست آوردن کالاها و خدمات مورد نیازشان داد و ستد پایاپای (کالا به کالا) میکردند و دو نفر که هرکدام صاحب اجناس مورد نیاز دیگری بودند، برای تبادل اجناس توافق میکردند. این شکل اولیهی تبادل، از تقسیمپذیری و قابلیت انتقالی که معامله را کارآمدتر میکند برخوردار نبود.
شکلگیری پول کالایی
با پیچیدهتر و گستردهتر شدن فعالیتهای اقتصادی، به تدریج مردم باانگیزه مبادلات دریافتند که داشتن چیزی که بیانگر ارزش مبادلهای صرف است، و قدرت خرید کلی برای دارنده آن ایجاد کند، میتواند منافع فراوانی در پی داشته باشد. این امر مزایایی ازجمله داشتن قدرت خرید کلی برای افراد جامعه، زمینه تسهیل مبادلات و رشد تولیدات را به همراه داشت. درنتیجه با این هدف، مردم تمایل پیدا میکنند که کالایی یا چیزی را بیابند که قابلیتهای لازم را برای بازی کردن این نقش داشته باشد و بتواند منحصراً نقش ارزش مبادلهای را بازی کند و ارزش مبادلهای را از خصوصیات مصرفی خودش (اگر داشته باشد) تفکیک نماید؛ بنابراین پول کالایی (commodity money) شکل گرفت.
نمونههای پول کالایی
این پول نوعی از کالا بود که به عنوان نوعی ارزش کار میکرد؛ مثلاً مستعمرات آمریکایی در سدههای ۱۷ و ۱۸ از پوست سگ آبی و ذرت خشک شده در معاملات استفاده میکردند. کالاهای مورد استفاده برای معامله ویژگیهای مشخصی داشتند: مورد طلب عموم مردم بودند، ارزش داشتند و همچنین بادوام، قابلحمل و قابل ذخیره کردن بودند. نمونهی دیگری از آنها، فلزهای گرانبها مانند طلا بودند که تا پیش از دههی ۱۹۷۰، قرنها مورد استفاده قرار میگرفت. به عنوان مثال در مورد دلار آمریکا اینطور بود که دولتهای خارجی میتوانستند دلارهای آمریکاییها را بگیرند و در عوض مقدار مشخصی طلا به بانک مرکزی آمریکا بدهند. ارزش مبادله امری مطلق است و فاسد شدنی نیست. همچنین محدود به زمان و مکان معینی هم نیست؛ بنابراین هر چه خصوصیات آن چیز طوری باشد که کمتر فاسد شود، بادوامتر باشد و باگذشت زمان و تغییر مکان، خصوصیات آن دگرگون نگردد، بهتر میتواند حافظ ارزش مبادله باشد. پول چیست؟
اهمیت ارزش مبادلهای
اینکه چیزی به عنوان پول مورد رغبت قرار میگیرد و درنتیجه وسیله مبادله میشود و شیء دیگری وسیله مبادله نمیشود؛ به این علت است که آن چیز خصوصیاتی دارد که میتواند حافظ ارزش مبادلهای باشد. در حالی که اشیای دیگر این خصوصیات را ندارند یا کمتر دارند، مثلاً خصوصیات مصرفی کالایی، مانند گوسفند به گونهای است که در اغلب اوقات قادر به حفظ ارزش مبادلهای نیست. همچنین گوسفند کالایی نیست که عمومیت کافی داشته باشد، یعنی در مناطقی که گوسفند پرورش نمییابد، نمیتوان آن را به عنوان قدرت خرید کلی به کار برد، بنابراین اگر در مقطعی نیز گوسفند به عنوان پول به کار رود، خیلی زود از جریان خارج میشود. در میان کالاها، طلا و نقره دارای خصوصیات بارزی هستند. ارزش مصرفی این دو محدود به زمان و مکان نیست و بادوام و فاسد نشدنیاند؛ بنابراین، به خوبی میتواند ارزش مبادلهای را از خصوصیات مصرفی خود تفکیک کنند و نماینده خوبی نیز برای ارزش مبادلهای خالص و ضامن و حافظ آن باشند.
به همین علت است که وقتی طلا و نقره به صورت سکه رایج ضرب شده و مورد استفاده قرار میگیرد، خراشیدن و تراشیدن سکهها که درواقع ایجاد نقص در خصوصیات مصرفی آنهاست، ازنظر معامله گرانی که به آن سکهها به عنوان پول نگاه میکنند مهم نیست، و هنوز آنها را به عنوان ارزش مبادلهای صرف میپذیرند و به عنوان واسطه معاملات خود به کار میبرند. البته باید توجه داشت که طلا و نقره به عنوان پول حقیقی، دو حیثیت کالایی (مصرفی) و پولی آنها، کاملاً از هم جدا نشده است. این دو فلز در کنار ارائه و حفظ ارزش مبادلهای خالص، ارزش مصرفی و فایده حقیقی (به همان شکل کالاهای مصرفی) را نیز دارا هستند، ولی این امر، مانع از آن نیست که این دو فلز، حامل تقریباً خوب و مطمئنی برای ارزش مبادلهای خالص باشند. در این دو فلز حیثیت کالایی و مصرفی به صورت بالفعل وجود دارد، ولی حیثیت پولی آنها بالقوه است و با به کارگیری آنها به صورت بالفعل درمیآید.
پول تمام عیار بدهی و پول بدون پشتوانه
در این بین وسیله دیگری به نام رسید پول تمام عیار و اسکناسهای با تعهد صدردصد بازپرداخت، برحسب طلا و نقره رواج یافت. درواقع این طلای و نقرهی در تعهد این سندها بود که مورد معامله قرار میگرفت که به آنها «پول تمام عیار بدهی» گفته میشد. پول بدون پشتوانه به این دلیل به وجود آمد که طلا منبعی نادر بود و اقتصادهای دارای رشد سریع نمیتوانستد همیشه آنقدر طلا استخراج کنند که از ارز مورد استفادهشان حمایت کند. در یک اقتصاد شکوفا نیاز به طلا برای ارزش دادن به پول کاملاً ناکارآمد است، به ویژه وقتیکه ارزش آن را درک و تفکرات مردم معین کند. پول فیات (fiat money) نیازی به پشتیبانی فیزیکی کالایی ندارد. در عوض ارزش آن توسط عرضه و تقاضا و باور مردم به ارزش آن تعیین میشود. پول بدون پشتوانه به درک مردم از ارزش تبدیل میشود. دلار ایالاتمتحده در سال ۱۹۷۱ از استاندارد طلا خارج شد و دیگر ارزش آن توسط طلا سنجیده نمیشد و ارزش طلا را هم با یک مقدار مشخص دلار نمیسنجیدند. این یعنی میتوان پول بیشتری ساخت و سلامت اقتصاد ایالاتمتحده بود که به پشتوانهی دلار تبدیل شد.
در فرایند تحول پول، جوامع به تدریج اسکناس و سپردههای دیداری را انتخاب میکنند؛ به عبارت دیگر زمانی که پول اعتباری محض (فرض میشود ارزش مصرفی کاغذ اسکناس صفر است)، و نه یک پول حقیقی، به عنوان پول انتخاب میشود. مردم متوجه میشوند که پول اعتباری محض حتی بهتر از طلا و نقره قادر است نشان دهنده ارزش مبادلهای صرف و حافظ آن باشد. مسلم است که رغبت به پول اعتباری، به دلیل خصوصیات مصرفی آن نیست و خصوصیات مصرفی، هیچ محدودیتی در بیان و حفظ ارزش مبادلهای به وسیله آن ایجاد نمیکند، چون پول اعتباری محض، اساساً فاقد خصوصیات مصرفی است، بنابراین در آن، مشکل تفکیک ارزش مبادلهای از خصوصیات مصرفی خود به خود رفع شده است، و ارزش مصرفی پول اعتباری محض به دلیل ارزش مبادلهای آن است و به دلیل خصوصیات مصرفی آن نیست، پول اعتباری محض به راحتی میتواند فقط ارزش مبادلهای خالص را بیان و حفظ کند و درنتیجه به عنوان ارزش مبادلهای صرف از جانب مردم، مورد تقاضا و رغبت واقع میشود.
باید به این نکته توجه کرد که در مورد طلا و نقره، خصوصیات بارز این دو فلز مردم را مطمئن میکند که این دو فلز میتوانند ارزش مبادلهای را بیان و حفظ کنند، ولی در پول اعتباری محض، آنچه مردم را از حفظ و تداوم ارزش مبادلهای مطمئن میکند، قدرت، خوشنامی و اعتبار آن است. در عین حال، در هر دو مورد آنچه مورد رغبت قرار میگیرد، همان ارزش مبادلهای است. با توجه به آنچه گفته شد، میتوان تعاریف زیر را برای پول مطرح کرد:
شبه پول چیست؟
متغیر دیگری که تا حدی نقش پول را دارد، موجودی حساب مردم در حساب های پس انداز مدت دار است. این حساب ها اصولا امکان برداشت آنی وجه را ندارند. بخاطر اینکه حساب های بلندمدتی سیالیت کمی دارند و امکان تبدیل آنی آنها به وجه نقد نیست، در اقتصاد به آنها شبه پول میگوییم.
سیالیت در اقتصاد به چه معناست؟
در اقتصاد به امکان سریع خرج شدن یک دارایی، سیالیت گفته میشود. این تعریف شبیه تعریف نقدشوندگی یک دارایی است ولی با آن فرق میکند. نقدشوندگی به امکان تبدیل یک دارایی به وجه نقد گفته میشود ولی سیالیت به امکان سریع خرج شدن آن میگوییم.
پول نقد و حساب کوتاه مدتی، حداکثر سیالیت را دارد و حساب های بلندمدتی، سیالیت کمتری را دارند.
نقدینگی چیست؟
به مجموع آن چیزی که از پول و شبه پول گفتیم، نقدینگی میگویند.
ایجاد پول در اقتصاد چگونه اتفاق می افتد؟
همانطور که گفتیم پول شامل اسکناس (و سکه) و حساب های کوتاه مدتی بانکی است. بانک مرکزی هر کشور وظیفه چاپ اسکناس (خلق پول مورد اول) را دارد. باقی بانک های کشور (مثل بانک ملی، ملت، صادرات و…) وظیفه ایجاد حساب ها را دارند که همان نوع دوم پول است.
ضریب موثر و ضریب فزاینده
- در علم اقتصاد به تعداد دفعاتی که از یک دارایی میتوانیم بدهی شناسایی کنیم و آن را وام بدهیم، ضریب موثر میگوییم. یعنی چند دور امانت دار اجازه ایجاد حواله جدید را دارد تا زمانی که جمع پشتوانه ها به عدد ۱۰۰۰ سکه برسد. مثلا ممکن است بعد از ۵ بار اینکار را انجام دادن، جمع پشتوانه ها به عدد ۱۰۰۰ برسد، پس ضریب موثر عدد ۵ خواهد بود. در اقتصاد مدرن، ضریب موثر چیزی بین اعداد ۷ – ۱۳ است.
- در این فرآیندی که توضیح دادیم، نهایتا امانت دار به جایی میرسد که ۱۰۰۰ سکه دارد اما مثلا به اندازه ۷۰۰۰ سکه حواله ایجاد کرده، که یعنی ۷ برابر دارایی پشتوانه ای خود، ایجاد بدهی کرده است. به عدد ۷ در اقتصاد، ضریب فزاینده می گوییم.پول چیست؟
نقش بانک مرکزی و بانک های تجاری در پول
همانطور که گفتیم عملکرد بانک های تجاری مثل همان امانت دار است. بانک مرکزی هم وظیفه دارد بانک های تجاری را کنترل و روی آنها نظارت کند. علاوه بر این، بانک مرکزی باید سیاست های پولی را طراحی و اجرا کند. در واقع وظیفه اصلی بانک مرکزی این است که مشخص کند چه مقدار پول برای اقتصاد بهینه است و بعد از آن سیاستی را طراحی کند که این مقدار پول ایجاد شود.
بانک های تجاری موظف هستند بخشی از سپرده مردم را در بانک مرکزی پس انداز کنند. این سپرده که در اقتصاد سپرده قانونی نامیده میشود، همان پشتوانه ای است که در مثال شخص امانت دار توضیح دادیم. بانک مرکزی توانایی کم یا زیاد کردن این سپرده را دارد. در مثالی که زدیم، امانت دار ۱۰% از سکه ها را به عنوان پشتوانه (یا همان سپرده قانونی) لحاظ میکرد. اگر بانک مرکزی به این نتیجه برسد که پول باید کمتر شود، این مقدار را مثلا از ۱۰ درصد به ۲۰ درصد تغییر میدهد. احتمالا واضح است که اگر بانک ها مجبور باشند ۲۰% از حساب مردم را به عنوان سپرده قانونی، به بانک مرکزی بدهند، کمتر میتوانند وام بدهند و در نتیجه پول کمتری خلق میشود.
اگر بانک مرکزی بخواهد پول زیاد شود، بطور برعکس، اعلام میکند که مثلا به جای ۱۰% سپرده قانونی، بانک ها باید ۵% سپرده داشته باشند.
به این مفهوم در اقتصاد عرضه پول و سیاست انبساط یا انقباض پولی میگوییم.
تاثیرات بانک ها و مردم برروی حجم پول
الف) تاثیر بانک مرکزی
بانک مرکزی از سه روش زیر روی خلق پول اثر گذار است:
- تغییر اقلام پایه پولی (همان زیاد و کم شدن منابعی که دست بانک های تجاری است)
- تغییر نرخ سپرده های قانونی بانک ها (همان پشتوانه ها)
- انجام عملیات بازار باز
ب) بانک های تجاری
بانک های تجاری از دو روش زیر روی خلق پول اثر گذارند:
- خودداری کردن از وام دادن به مشتریان
- سپرده کردن سرمایه مردم بیشتر از میزان سپرده قانونی نزد بانک مرکزی
ج) مردم
مردم هم در صورتی که پول خود را وارد سیستم بانکی نکنند، روی این چرخه تاثیر خواهند داشت.
ارزش پول چیست و چگونه محاسبه میشود؟
این مبحث مقداری پیچیده است. به زبان ساده، همانطور که خودتان هم درک کرده اید، در گذر زمان، ارزش پول عوض می شود. یعنی با اینکه یک برگه اسکناس ۱۰۰۰ تومانی، در دهه ۶۰ همان جنس و رنگ و جوهر و… را برای چاپ لازم داشت که اسکناس های ۱۰۰۰ تومانی امروز لازم دارند، اما ارزش این اسکناس در گذر این حدودا ۴۰ سال فرق کرده است. به این موضوع ارزش زمانی پول میگوییم.
اصلی ترین دلیل کاهش ارزش پول در گذر زمان، تورم است. تورم باعث میشود که قدرت خرید افراد کم شود و سطح عمومی قیمت ها بالا برود با اینکه برگه اسکناس ۱۰۰۰ تومانی تغییری نمیکند. یعنی در طول زمان این اسکناس از ۱۰۰۰ تومان به ۲۰۰۰ تومان و بعد به ۵۰۰۰ تومان تغییر نمیکند.
بر اساس یکسری فرمول میتوانیم ارزش آتی ریال (ارزش زمانی پول در آینده) و ارزش فعلی آن را محاسبه کنیم. این کار را با مشخص کردن نرخ تنزیل انجام میدهیم. بعد از اینکه نرخ تنزیل را محاسبه کردیم، از فرمول زیر میتوانیم ارزش آتی هر ریال را مشخص کنیم:
سال^ (نرخ تنزیل + ۱ ) / ارزش آتی ریال = ارزش فعلی ریال
امروزه ارزش پول چگونه تعیین میشود؟
امروزه، ارزش پول – نه تنها دلار، بلکه اغلب ارزها – توسط «قدرت خرید» (Purchasing Power) تعیین میشود. بنابراین، چاپ پول به تنهایی برای کشور ثروتی بوجود نخواهد آورد. پول توسط تعاملی پیوسته بین کالاهای حقیقی و مشخص، میزان تقاضا برای آنها و باور به میزان ارزشها، خلق میشود.
پول به علت تقاضایی که برای آن وجود دارد، ارزشمند به شمار میرود، و این تقاضا وجود دارد زیرا با پول میتوان به تامین کالاها و خدمات مورد نیاز پرداخت. بسته به سیاستها و مواردی مانند نرخ تورم و نرخ بهره، امکان دارد، ارزش پول بر حسب گذر زمان نیز تغییر کند.
نحوه اندازهگیری پول چگونه است؟
اقتصاددانان و سرمایهگذاران برای تعیین تورم مثبت و منفی به سنجش میزان پول موجود در اقتصاد میپردازند. در متون اقتصاد کلان، پول را به ۳ دسته تقسیمبندی میکنند تا تشخیص آن جهت سنجش، با سهولت بیشتری همراه باشد. این سه دسته عبارت هستند از:
- M1
- M2
- M3
M1
این شاخه از پول، شامل تمامی انواع فیزیکی آن، مانند «مسکوکات» (Coins) و اسکناس، «سپرده دیداری» (Demand Deposit) – حسابهای قابل چک کشیدن، حسابهای جاری و چکهای مسافرتی – است. این دسته، انواع کمتری از پول را شامل میشود و عموماً به پولهای بکاررفته شده برای خرید و پرداخت، اشاره میکند.
M2
حوزه تعریف این پول، گستردهتر از M1 است. این پول شامل Money دسته اول و همچنین شامل حسابهای سپرده بلندمدت، سپرده پسانداز و صندوقهای سرمایهگذاری غیر موسسهای است. این دسته از پول نشاندهنده مبالغی است که میتوان به آسانی آنها را به اسکناس تبدیل کرد.
M3
این نوع، گسترده ترین شاخه نسبت به دستههای دیگر به شمار میرود. در واقع، در تعریف M۳، تمام پولهای قرار گرفته در تعریف M2 به علاوه سپردههای طولانی مدت (با امکان دسترسی پایین)، مبالغ نگهداریشده در صندوقهای موسسات مالی، «قراردادهای بازخرید کوتاه مدت» (Repurchase Agreement | Repo) و دیگر داراییهای کلان نقد وجود دارند.
با جمع این ۳ دسته، به عرضه کل پول یا مجموع پول در یک اقتصاد، دست پیدا میکنیم.
M1 + M2 + M3 = عرضه کل پول
نقش پول به عنوان وسیله مبادله چیست؟
قبل از بوجود آمدن «وسیله مبادله» (Medium of Exchange)، انسانها با مبادله کالا به کالا به تامین نیازهای خود میپرداختند. یعنی دو فردی که کالاهای دلخواه یکدیگر را داشتند با توافق با یکدیگر، مبادله میکردند.
مدل اولیه مبادلات کالابهکالا (تهاتر) از حیث قابل انتقال بودن و بخشپذیری چندان رضایتبخش نبود. برای مثال، اگر صاحب یک گاو به موز نیاز پیدا میکرد، باید فردی را مییافت که در عین تمایل داشتن به گوشت، دارای موز باشد.
اگر فرد دیگری تمایل به دریافت گوشت داشت ولی در عوض میتوانست سیبزمینی ارائه کند، صاحب گاو باید در جستجوی فردی میبود که در ازای دریافت سیبزمینی، موز تحویل دهد و این مسئله ادامه داشت.
دشواری انتقالپذیری در مبادله کالا به کالا، خستهکننده و ناکارآمد بود اما مشکلات دیگری نیز وجود داشتند. اگر صاحب گاوها، عرضهکننده موزی هم مییافت، ممکن بود تعداد زیادی از موزها را معادل یک گاو کامل در نظر نگیرد. معاملهای به این شکل، به توافقنامهای برای تعیین ارزش نسبی گاو در مقایسه با موز نیاز داشت.
پول کالایی چیست؟
«پول کالایی» (Commodity Money) مشکلات عنوانشده را کاهش داد. پول کالایی، نوعی کالاست که عملکردی مانند اسکناس دارد. در قرن ۱۷ و اوایل قرن ۱۸ میلادی، آمریکاییها در مبادلات از ذرت خشک شده و پوست سگ آبی استفاده میکردند.
ارزش این کالاها به صورت تقریبی مورد قبول اکثر افراد جامعه به شمار میرفت و آنها را برای خرید و فروش کالاهای دیگر بکار میگرفتند. کالاهای استفادهشده در معامله، ویژگیهای مشخصی داشتند، تقاضا برای آنها بالا بود و در نتیجه، ارزشمند به شمار میرفتند. همچنین، این کالاها بادوام و قابل انتقال بودند و حملونقل آنها به سادگی صورت میگرفت.
از نمونه پیشرفتهتر پول کالایی، میتوان به فلزات گرانبها مانند طلا اشاره کرد. برای قرنها – تا ابتدای دهه ۱۹۷۰ میلادی – طلا پشتوانه پول کاغذی به شمار میرفت. برای مثال، در ایالات متحده آمریکا، دولتهای خارجی میتوانستند دلار را با نرخ مشخصی از طلا با بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا، معاوضه کنند.
برخلاف پوست سگ آبی و ذرت که امکان تهیه خوراک و پوشاک با استفاده از آنها وجود داشت، ارزش قابل توجه طلا از تقاضای بالای برای آن نشات میگرفت. طلا الزاماً سودمند نبود. امکان بکارگیری طلا به عنوان خوراکی و وسیله گرمایشی وجود نداشت و افراد به علت جلوه آن، آنرا ارزشمند میپنداشتند. در نتیجه، طلا به عنوان یکی از مهمترین نشانههای ثروت در نظر گرفته میشد.
پول فیات چیست؟
دومین نوع Money، «پول فیات» (Fiat Money) است که نیاز به کالایی فیزیکی به عنوان پشتوانه ندارد. در واقع، ارزش Money فیات بوسیله عرضه و تقاضا و باور افراد به ارزش آن تعیین میشود. به علت کمیاب بودن منبع طلا، Money فیات بوجود آمد زیرا اقتصادهای در حال رشد نمیتوانستند برای پشتوانه اسکناسهای خود به صورت مدوام به استخراج طلا بپردازند و عرضه Money خود را تامین کنند.
برای یک اقتصاد در حال رشد، دیگر نیازی به طلا برای ارزشبخشی به اسکناس نیست، مخصوصاً زمانی که ارزش آن بر حسب برداشت افراد تعیین شود.
Money فیات، به نوعی نشاندهنده برداشت افراد از مفهوم ارزش – دلیل خلق پول – است. اقتصادی که در حال رشد باشد، بیشتر از سایر اقتصادها به تولید واحدهای ارزشمند برای خود و سایر ملل میپردازد. هرچه اقتصاد قویتر باشد، واحد پولی آن ارزشمندتر در نظر گرفته میشود و تقاضا برای آن افزایش مییابد.
در سال ۱۹۷۱ میلادی، دلار، طلا را به عنوان پشتوانه خود از دست داد. یعنی دیگر به طلا تبدیل نمیشد و تعیین قیمت آن وابسته به قیمت طلا نبود. بدین صورت، دولت ایالات متحده آمریکا میتوانست بیشتر از کل ذخیره طلای موجود، اسکناس چاپ کند و از آن زمان به بعد، سلامت و کارایی اقتصاد ایالات متحده آمریکا، پشتوانه دلار به شمار میرفت.
با متوقف شدن اقتصاد ایالات متحده آمریکا، ارزش آن به صورت محلی از طریق تورم و به صورت بینالمللی تحت تاثیر نرخ تبادلی ارز کاهش پیدا میکرد.
پولشویی چیست؟
«پولشویی» (Money Laundering) به معنی انجام فعالیتی چند مرحلهای با هدف پنهانسازی منبع غیرقانونی وجوه کسب شده است. افراد مرتکبشونده پولشویی در تلاش برای نشاندادن مشروع بودن منبع درآمدی خود هستند تا توسط ماموران قضایی دستگیر و شناسایی نشوند و همچنین بتوانند از درآمد بدست آمده استفاده کنند.